مدح امیر المومنین و شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
حـتی بـریـده شد به گـمانم امـان صبر آری، نبود صبر عـلی در گـمان صبر تنها نه با حق است، مع الصبر هم علیست این افـتخـار تا به هـمیـشه از آن صبر دست فـلـک به مـرد تـعـارف نمیکـند جز خون دل که ریخته در استکان صبر وقـتی تـنـور خانه به سـردی گـذاشـته باید که در تنور جگـر پخت نان صبر لات و عزی به منبر و توحید در عزا در چشم خار و بین گلو استخوان صبر این دست بسته شد که شد آن چشم نیمه باز هم این، هم آن نبود به غیر از نشان صبر در بین دود و آتش و هیزم چه میکند حـوریـۀ مــبــارکـۀ دودمــان صـبــر؟ محـبـوبـۀ حبیب خـدا بین شـعـلههاست از خود گرفته است خدا امتحان صبر |